در دنیای مدرن امروزی مردم به دو دسته تقسیم میشوند؛ آنهایی که به اینترنت دسترسی دارند و آنهایی که به آن دسترسی ندارند. رشدی که در دهههای گذشته باعث شد دسته دوم به شرایط دسته اول برسند، حالا در حال کند شدن است. حالا این سوال برای بسیاری از کارشناسان مطرح شده است که آیا ایجاد جهان متصل به اینترنت امکانپذیر است. واقعیت اما کمتر از چیزی که آمار نشان میدهند، سیاه و سفید است. مردم به روشهای مختلفی به اینترنت دسترسی دارند، آنها از اینترنت برای کاربردهای متفاوتی بهره میبرند و حتی بعضی از آنها کلا به اینترنتهای متفاوتی دسترسی دارند. همانطور که «ویلیام گیبسون» ۲۵ سال پیش گفت، آینده همینجاست و اینترنت بهصورت کاملا مساوی و یکنواخت توزیع نمیشود.
کار کشورهای توسعهیافته و پیشرفته که اغلب در طول دهههای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ به اینترنت متصل شدند، نسبتا راحت بود. زمانی رشد کاربران اینترنت در ۲۰ درصد این کشورها با سرعت و بدون وقفه بود. در سال ۲۰۰۰ تنها سه کشور بودند که ضریب نفوذ اینترنتشان به بالای ۵۰ درصد میرسید. حالا اما بیش از صد کشور جهان هستند که ضریب نفوذ اینترنتشان به بیشتر از ۵۰ درصد میرسد. این در حالی است که در ۱۵ کشور، ضریب نفوذ اینترنت کمتر از ۱۰ درصد است و در ۵۰ کشور دیگر این میزان به کمتر از ۳۰ درصد میرسد. برقراری دسترسی این افراد به اینترنت و آنلاین کردن آنها، کار بسیار سختتری خواهد بود.
شرکتهای بزرگ تکنولوژی برای رسیدن به این هدف در تلاش هستند، اما تلاش آنها به معنای این است که اینترنت در کشورهای در حال توسعه اغلب چیزی شبیه به شبکه کشورهای پیشرفته و ثروتمند نیست. بهعنوان مثال فیسبوک تشخیص داده است که با رشد اینترنت موبایل، بخش بزرگ و در حال بزرگتر شدنی از جهان آفلاین شدند؛ نه به خاطر اینکه محل زندگیشان زیرساخت مناسبی ندارد، بلکه به خاطر اینکه آنها به سادگی توانایی خرید یک موبایل هوشمند و فراهم کردن هزینه بستههای اینترنتی آن را ندارند. بنابراین فیسبوک شروع کرد به صرف هزینههای لازم و ارائه سرویسهای ویژه برای آنها. طرح ملزومات اولیه رایگان یا Free Basics این شرکت، اینترنت رایگان را در اختیار ۲۲ کشور جهان قرار میدهد. البته این اینترنت رایگان تنها به دسترسی به منتخبی از بیست وبسایت یا بیشتر شامل Wikipedia، AccuWeather و البته طبیعتا خود فیسبوک محدود است. این شرکت به تنهایی و با اجرای این طرح و طرحهای مشابه دیگر توانسته صد میلیون نفر را آنلاین کند. اما این کار نقاط ضعفی هم دارد که بعضی از آنها مهم و حیاتی هستند. در بسیاری از کشورهایی که اجرای طرح Free Basics موفقیتآمیز بوده است، میزان دسترسی به اینترنت به جایگاه دوم بعد از فیسبوک رسیده است. در سال ۲۰۱۴ تقریبا هر کدام از کاربران اینترنت نیجریه و اندونزی گفتند که آنها در یک ماه گذشته از فیسبوک استفاده کردهاند. بعضی از آنها گفتند که در این مدت فقط از فیسبوک استفاده کردهاند نه خود اینترنت. حالا فیسبوک تلاش دارد این شرایط را حفظ کند. این در حالی است که از درگیریهای قومی در میانمار گرفته که سازمان ملل به این نتیجه رسید که این شبکه اجتماعی با انتشار اطلاعات نادرست، نقش مهمی در تشدید درگیریها داشته است، تا خشونتهای مذهبی که از اپلیکیشن واتساپ (متعلق به فیسبوک) برای انتشار سریعتر شایعات نادرست در مقایسه با واقعیات استفاده شد، شرکت فیسبوک به این نتیجه رسید که جایگزینی خودش با دیگر سایتهای اینترنتی بهعنوان انتخاب اول کاربران در کشورهای در حال توسعه، میتواند در کنار مزایایش، معایب بزرگی هم داشته باشد.
اینترنت تنها در کشورهایی که برای دسترسی به اینترنت بیشتر به فیسبوک وابستهاند، متفاوت نیست. تفاوتهای کوچک میان کشورها به این معناست که این جریان دسترسی به اینترنت حتی در میان کشورها هم متفاوت است. برای مثال، اگرچه انگلستان و آمریکا هر دو بهطور مشترک به اینترنت انگلیسیزبان دسترسی دارند، اما شیوه و میزان دسترسی به اینترنت در میان مردم این دو کشور متفاوت از هم است. بهعنوان نمونه، بررسی موتورهای جستوجو در این دو کشور نشان میدهد که گوگل در هر دوی آنها بیشترین میزان استفاده را دارد، اما این غول جستوجوی آنلاین در میان مردم انگلستان محبوبیت بیشتری دارد. این موضوع درباره یاهو کاملا برعکس است؛ سهم بازار یاهو در آمریکا در مقایسه با انگلستان تقریبا سه برابر است. با این اوصاف نمیتوان دلیل مشخص و واقعی برای کاهش روند رشد دسترسی به اینترنت در جهان پیدا کرد، اما شاید ولع شرکتهای بزرگ تکنولوژی برای افزایش سهم و سود خود از بازار جهانی بتواند یکی از دلایل مهم و تاثیرگذار آن باشد.